فیلم Booksmart با نقشآفرینی کیتلین دیور و بینی فلداستاین که اولین اثر بلند کارگردانیشده توسط اولیویا وایلد است، دستاورد تازهای برای زیرژانر خود ندارد و در عین حال، از ابتدا تا انتها تماشایی و دوستداشتنی باقی میماند.
ادامه مطلب
نمیدونم چرا نمیتونم مثل یه آدمیزادِ خرخون بشینم سر درس و مشقم!
جمعه ی هفته ی بعدی آزمون دارم و کلی درسِ نخونده و تلنبار شده. اگه اینطوری پیش برم همه چیزو میبازم.
خدایا خودت کمکم کن بتونم اون رویاهای قشنگی که برای خودمو خیلی های دیگه دارم رو واقعی کنم. خواهش میکنم ازت...
خدایا یه کاری کن تهش قشنگترین اتفاقا بیفته. خودت که میدونی تنها امیدِ منی.
چه عجب ما چشممان ب جمال شما اراسته شد جناب cooldarzi
بله ما هم خوب هستیم
زانوهایمان نیز خوب هستند سلام دارند خدمتتان =/
عجب یک دختر را از روزمرگی هایش طرد کردید با قفل کردن پیجتان
زنگ زده میگه تو گفتی گودی پیجش و قفل کنه
:| مردم ازار بل فطره تشریف دارید شما انگار
اعصابم و فیزیک خورد کرده عجیب !!!
نمیتونم باهاش کنار بیام
هر چی تست میزنم نمیشه
_______
در ضمن خوشم نمیاد کسی ×پری× صدام کنه
این دفرو شوخی میگیرم ولی دفعه بعد باهات برخورد میشه :|
گویا دعوت شدم به نوشتن نامه ای به شخصی که در دنیای واقعی نمیتونید بهش نامه بدین یا یه همچین چیزی!!
ممنون ازگلشید بابت دعوتش.
راستش باید بگم اشخاص زیادی هستن که دلم میخواد باهاشون حرف بزنم فور اگزمپل زی زی گولو!
فقط یه کلمه میگم زی زی گولو جان ومزاحمت نمیشم، ازصدات متنفر بودم ونمیدونمم چرا !
و آنه شرلی !!! تو نقطه مقابل من بودی وهستی!
پرحرفیت سرسام آوره!!
حاضرم شرط ببندم اگه اون گیلبرت خرخون نبود کسی نمیگرفتت و تو میرفتی پست میزدی که چگونه مجرد
من قبل از این که بیوشیمی بگیرم خیلی میترسیدم چون خیلی از خرخونها هم میگفتن درس سخته و نچسبیه ولی خب من عاشقش شدم این برمیگرده به علاقه ام به شیمی و یک استاد خیلی خوب و جذاب انقدر جذاب که باعث شده به این فکر کنم بیوشیمی چقدر زیباست و بخوام برم برای فوق بیوشیمی بخونم ولی هنوز اون بخش زیست دوستم میگه نه نه زیست بخون بازم توش بازم بیوشیمی هست
خلاصه که دو سال وقت دارم که تصمیم بگیرم بیوشیمی بخونم و یا همین زیست سلولی و مولکولی رو
سر کلاس استاد داشت فلسفه کلمه خر رو توضیح میداد!روکرد به ما گفت:در کل، خر به معنی بزرگ و ارجمند هستمثل خرپول، خرخون، خرشانسپس شما همتون خریدمنم برگشتم گفتم:استاد شکسته نفسی می کنید... چشاتون خر میبینهخری از خودتونه....خودتون از همه خر تریداصلا اگه یه خر توی این کلاس باشه اونم شمایید....نمی دونم چرا بیرونم کرد از کلاس
- هیچی انگار گفتم سرتو بذار لای گیوتین ... همچین نگام کرد که نگو!- چه پروئه!- تو کوتاه بیا دیگه ویولت ... بسه ...- ببین اگه آراد بیخیال من شد و پا از تو کفشم در آورد من قول می دم دیگه هیچ کاری باهاش نداشته باشم ... نه جواب حرفاشو بدم نه ماشینشو داغون کنم ...- قول می دی؟- مغلومه که قول می دم ...- می بینیم و تعریف می کنیم ...یه کم دیگه با هم حرف زدیم و سپس گوشی رو قطع کردم ... باید به یه سری از برنامه هام رسیدگی می کردم ...روز بعد توی دانشگاه همین که وارد کلاس شدم با
بخشنامهی جدید رو گذاشت جلوم و گفت:«ببین چی میخواد، تو یه فایل اکسل وارد کن.»
نگاه کردم. بخشنامهی بسیج بود. اسم و تاریخ تولد و کد ملی و شمارهی دانشآموزای مدرسه رو میخواست. از قبل یه فایل داشتیم که تقریبا همهی این اطلاعات رو داشت. فقط باید شماره تماسها رو بهش اضافه میکردم. شروع کردم به تایپ شمارهها و پرسیدم:«الان این برا عضویت بسیجه؟ یعنی اجباریه که بچهها عضو بسیج بشن؟»
گفت:«آره. ولی روحشون هم خبر نداره.» سری تکون دادم و به
این هفته میتونم اسم خرخون رو خودم بذارم، و بهش افتخار نمی کنم. هرروز ساعت سه و نیم بیتی خونه، تا پنج بخوابی، تا نه درس بخونی و یه ساعت انیمه و کتاب که نمیشه زندگی...
ولی خوبیش اینه که این دوروز راحتم.
نمی دونم این گردنبند قفلی قلبی چه معجزه آی میکنه. بهش معتاد شدم. بهش که دست میزنم، انگار اروم میشم. وقتی کلی کار دارم و وقت کم، همین باعث میشه سریع یه برنامه مرتب و خوب بچینم...
امروز داشتم با حواس پرتی باهاش بازی می کردم که یهو درش باز شد و کاغذ توش
1. هفتهی پیش با دبیر دینیمون وقتی داشتیم میومدیم از مدرسه بیرون یهو یه جمعی از مسئولین مدرسه ما رو باهم دیدن و اینا.. بعد مثل اینکه به دبیرمون خیلی تیکه انداختن و گفتن اگه آنه مشکلی داره مشاور داریم و.. دبیرمون هم گفته نه من یه مشکلی داشتم آنه حلش کرد. و خیلی چیزای دیگه.. خیلی برام سواله که چرا؟
این هفته یهو سر کلاس یاسمن با یه حالت مظلومی برگشت گفت منم میخوام بیام و اول خیلی نگرفتم و فقط حدس زدم منظورشو و گفتم خا بیا! حالا کجا رو میگی؟ چون یکی د
سلام. این پست صرفا جهت تخلیهی ذهنمه، یه سری حرفا و فکرایی که چند هفتهس جمع شدن.
از اول هفته، صبحا که وارد دانشگاه میشم یه کوچولو راهمو دور میکنم که چهار تا درخت بیشتر ببینم! آخه دیروز و پریروز هوا خیلی خوب بود، حیف نبود سریع بپرم تو آزمایشگاه پشت میزم، جای اینکه چند دقیقهای قدم بزنم تو هوای خنک و بارونی صبح، رو برگهایی که هنوز جمعشون نکرده بودن...؟
دیروز با خودم فکر میکردم چرا باید اینقدر سخت بگیرم یا اجازه بدم بعضی همکلاسیای خر
استادی که انقدر دانشجو جماعتو ضایع کنه استاد نیست که من بیچاره هفته پیش چهارشنبه نرفتم دانشگاه بعد استادش گفته بود هفته دیگه امتحان میگیرم! خلاصه که من مسترس شدم که ای وااای این میخواد امتحان بگیره و بدبخت شدم و اینا بعد دیروز صبح ساعت ۷:۴۰ دقیقه با غصه از رختخواب عزیزتر از جان دل کندم رفتم نشستم درس لعنتیشو خوندم و در نهایت تعجب دیدم داداش ظاهرش سخت بود باطنش آسون بود!
باید یاد میگرفتیم که ساختمان شامه تیلاکوئید و زنجیره فتوسنتزیش رو رسم
استادی که انقدر دانشجو جماعتو ضایع کنه استاد نیست که من بیچاره هفته پیش چهارشنبه نرفتم دانشگاه بعد استادش گفته بود هفته دیگه امتحان میگیرم! خلاصه که من مسترس شدم که ای وااای این میخواد امتحان بگیره و بدبخت شدم و اینا بعد دیروز صبح ساعت ۷:۴۰ دقیقه با غصه از رختخواب عزیزتر از جان دل کندم رفتم نشستم درس لعنتیشو خوندم و در نهایت تعجب دیدم داداش ظاهرش سخت بود باطنش آسون بود!
باید یاد میگرفتیم که ساختمان شامه تیلاکوئید و زنجیره فتوسنتزیش رو رسم
خیلى دوست دارم به خودم بفهمونم که هى نفهم امتحان تاریخ مهم نیست ، امتحان محیط مهم نیست چرا اینقدر دارى اعصابتو خرد میکنه براش و از اون طرف مغزم میزنه تو سرم میگه نفهم تو معدل تاثیر میزار و با وجود این حجم از خرخون هاى اطرافت باید بمیرى و اصن باشه محیط مهم نباشه تاریخ مهم نباشه واقعا چه توجیحى براى شیمى که گند زدى و زبانى که قرار فردا گند بزنى دارى ؟!
سر امتحان محیط ناظممون اومد سر کلاس ، گفتم خانم فلانى دبیر نمیاد سر کلاس فلان چیزو نگفته سر ام
چه چیز هایی من را آرام میکنند.
نقاشی روحم را جلا میدهد. همیشه نقاشی ام از همکلاسی هایم بهتر بود. امتحانت ترمم که تمام میشد چند روز پشت سر هم فقط نقاشی میکشیدم. انقدر میکشیدم که دیگر حوصله رنگ کردن نداشته باشم.
یک معلم نقاشی داشتیم که خیلی در کارش استاد بود. یک روز با یک ضبط آمد و یک آهنگ گذاشت. باید حین شنیدن میکشیدیم... آنجا بود که مغزم شروع کرد به زاییدن خیالات عجیب و غریب. قوهی تخیلم بیش فعال شده بود.
موسیقی گوش میدهم. از این دنیا ک
چه چیز هایی من را آرام میکنند.
نقاشی روحم را جلا میدهد. همیشه نقاشی ام از همکلاسی هایم بهتر بود. امتحانت ترمم که تمام میشد چند روز پشت سر هم فقط نقاشی میکشیدم. انقدر میکشیدم که دیگر حوصله رنگ کردن نداشته باشم.
یک معلم نقاشی داشتیم که خیلی در کارش استاد بود. یک روز با یک ضبط آمد و یک آهنگ گذاشت. باید حین شنیدن میکشیدیم... آنجا بود که مغزم شروع کرد به زاییدن خیالات عجیب و غریب. قوهی تخیلم بیش فعال شده بود.
موسیقی گوش میدهم. از این دنیا ک
شبکه های اجتماعی لاین و وایبر پیش از بوجود آمدن تلگرام کاربران و طرفداران بیشماری در فضای مجازی داشت با این حال همچنان مطالب طنز و جالبی هستند که در این فضاها منتشر میشوند.
اگر علاقمند به خواندن جوک های خنده دار و بامزه هستید سری یازدهم از جوک های خنده دار لاین و وایبر را در سایت استاد گپ بخوانید.
تنها کاری که ایرانیا توش باهم همکاری میکنن چیه؟...تو جاده چراغ میزنن که پلیس وایساده
°•°•°•°•°•°•°•°• جوکهای جدید خنده دار لاین و وایبر
یه کتابه بود که توش از سرگذشت یه دختری نوشته بود که با سختیای زیادی که زندگیش داشت، تونسته بود بجنگه و میدونی...درواقع خودش بود و دوستش که جفتشون واقعا زندگی سختی داشتن ولی با درس خوندن و کار کردن فوقالعاده زیاد، ینی در حدی که توی تصورتونم نمیگنجه که چقدررر زیاد، تونسته بودن آیندهشون رو بسازن و میدونی حس خوبی دارم. ینی منظورم اینه که تک به تک دبیرا میان و بهم گیر میدن. اونقدری که به من گیر میدن به هیچ احدی توی کلاس گیر نمیدن ولی من خوشحالم
قبل از اینکه یه بند طولانی و حوصله سر بر بنویسم، بذارید یه چیز جالب بگم.
میدونستید اگه من آزمون نهم به دهم تیزهوشان رو قبول نشم و اگه تکمیل ظرفیت بذارن و من اونموقع قبول بشم، رکورد بیشتر آزمون تیرهوشان داده شده رو میشکنم؟ هفتم، هشتم، نهم و دهم :)
-------
میدونستید بعضی از دانشجوهای پزشکی، سال دوم که درسشون راجب بیماری های مغزیه، یه بیماری میگیرن به اسم ترس از بیماری، که همش دنبال این علائم تو خودشون می گردن؟
-------
آیا میدونستید کتاب زنجیر عشق، بر
قبل از اینکه یه بند طولانی و حوصله سر بر بنویسم، بذارید یه چیز جالب بگم.
میدونستید اگه من آزمون نهم به دهم تیزهوشان رو قبول نشم و اگه تکمیل ظرفیت بذارن و من اونموقع قبول بشم، رکورد بیشتر آزمون تیرهوشان داده شده رو میشکنم؟ هفتم، هشتم، نهم و دهم :)
-------
میدونستید بعضی از دانشجوهای پزشکی، سال دوم که درسشون راجب بیماری های مغزیه، یه بیماری میگیرن به اسم ترس از بیماری، که همش دنبال این علائم تو خودشون می گردن؟
-------
آیا میدونستید کتاب زنجیر عشق، بر
Hi dudezzz
اینروزا خیلی روزای شلوغی داشتم،شایدم واقا کار خاصی نداشتم و فقط ذهنم شلوغ شده بود
رفته بودم کلاس گیتار امشب،دفتر تمرینمو ننوشته بودم"ک چقد کار کردم و اینا" بش گفتم ک اینروزا خیلی پراکنده کار کردم بخاطر همی دقیق نفهمیدم چقد تمرین کردم
استاد گیتارم گف" اره میدونم برا خودمم پیش میاد ک یوقتایی ی چیزایی ذهنمو مشغول کنه نتونم بکارام برسم،ولی بالاخره یجا به خودم میام و میگم که خب دگ مسخره بازی بسه!از الان جدی"
راسش چیز خاصیم نگف ولی خب بم ی ت
گفده بودم ک قراره یکار بد انجام بدم
شاید خ مسخره باشه ولی یجورایی خ بنظرم هیجان انگیز بود
و الان ب هیچ عنوان پشیمون نیسم(خب شایدم باید باشم اگ تااخر هفته پی ام نده)
خب قضیه ازونجا شروع شد که فک کنم حدودا پونزدهم فروردین بود داشتم با یکی از دوسام(گای فرند)چت میکردم
این پسرو که خیلیم پسر خوبیه(؟) من از مهدکودک میشناسم....بعد از مهدکودک البت گمش کرده بودم سر ی جریانی پارسال پیدا کردیم همو از تو تل...ازون موقع دوبار همو دیدیم ولی خب مامانامون بودن دگ
سلام. پیش درآمد:همونطور که از عنوان این نوشته بر میآد، قصد دارم دربارهی افسردهگی بنویسم. به نظر من برای همهی ما مهمه که افسردهگی رو بشناسیم. چرا که این دوره ممکنه برای خیلی از ما یا اطرافیانمون رخ بده و ندونیم باید چی کار کنیم باهاش. یا در حالت دیگهش ممکنه افسردهگی برامون پیش نیومده باشه و ما به خودمون یا دیگران لیبل افسرده بودن رو بزنیم و خب در هر دو صورت مشکلاتی پیش میآد. من رواندرمانگر یا روانشناس نیستم. فقط آدمی هستم
سلام. پیش درآمد:همونطور که از عنوان این نوشته بر میآد، قصد دارم دربارهی افسردهگی بنویسم. به نظر من برای همهی ما مهمه که افسردهگی رو بشناسیم. چرا که این دوره ممکنه برای خیلی از ما یا اطرافیانمون رخ بده و ندونیم باید چی کار کنیم باهاش. یا در حالت دیگهش ممکنه افسردهگی برامون پیش نیومده باشه و ما به خودمون یا دیگران لیبل افسرده بودن رو بزنیم و خب در هر دو صورت مشکلاتی پیش میآد. من رواندرمانگر یا روانشناس نیستم. فقط آدمی هستم
درباره این سایت